تا حالا پیش خودتان فکر کردهاید که پادکست یک دفعه از کجا سر و کلهاش پیدا شد و تاریخچه پادکست شامل چه اتفاقاتی میشود؟
در سال 2018 در آمریکا تحقیقاتی انجام شد که نشان داد حدود 73 میلیون نفر در این کشور پادکست گوش میکنند. با اطلاعاتی که از همین تحقیقات به دست آمد، مشخص شد که تا سال 2022 پادکستبازهای آمریکا به 132 میلیون نفر میرسند. در بقیهی دنیا هم همین وضع برقرار است. پادکست در همه جای این کرهی خاکی طرفدارهای خودش را پیدا کرده و محبوب شده.
کی بوده که بار اول به این فکر کرده که اگر رادیوی شخصی داشته باشد چه میشود؟ و اصلاً پادکست چه مراحلی را طی کرده تا به اینجا و شکل امروزی خودش رسیده؟ و اصلاً چه شد که اینقدر پادکست همهگیر شد؟
در ادامه میخواهیم خیلی خلاصه جواب این سوالها را بدهیم و همه چیزهایی که باید دربارهی تاریخچه پادکست بدانید را برایتان تعریف کنیم.
کی پادکست رو اختراع کرد؟
ظاهراً دو آمریکایی به اسم دِیو واینر و آدام کُری را میتوان مسئول به وجود آمدن چیزی دانست که امروز بهش میگوییم «پادکست».
سال 2000، این دو نفر با هم ملاقاتی داشتند که اگر ردش را بگیریم میرسیم به همین پادکست امروزی.
آن موقع دیو واینر توسعه دهندهی نرمافزار و مبدل RSS بود و صحبتی که با آدام داشت، دربارهی پخش رسانههای خودکار بود. حتماً باید برایتان جالب باشد (جالب هم نباشد، باز هم ما مجبوریم برایتان تعریف کنیم) که بدانید تمرکز این دو نفر بیشتر از همه بر سر یکجور رسانهی تصویری و ویدیویی بود نه یک رسانهی کاملاً صوتی.
آدام نرم افزاری میخواست که کاربرهایش بتوانند برنامههایی را که مشترکش شده بودند را دانلود کنند. این ایده چندان جدید نبود ولی آن زمان نرمافزار بهدردبخوری هم وجود نداشت که واقعاً همچنین کاربردی داشته باشد.
همزمان دیو داشت پلتفرمی میساخت که کارش درست کردن و اشتراک گذاشتن داستان در اینترنت بود. دیو دنبال واسطهای بود که بتواند برای ارسال محتوا با سیستم اشتراکی از آن استفاده کند.
پس ملاقات این دو نفر با هم در سال 2000 نقش خیلی مهمی در تاریخچه پادکست داشت.
دیو و آدام از چی میترسیدن؟
به این موضوع دقت کنید که داریم از زمانی حرف میزنیم که هنوز دنیا با اینترنت پر سرعت به هم وصل نشده بود. برای همین دیو واینر حس خوبی نسبت به سرعت اینترنت برای دانلود ویدیوهای حجیم نداشت و فکر نمیکرد هزینهای که برای انتقال محتوا باید پرداخت میشد اصلاً به این همه زحمت بیارزد.
به نظر واینر زمان صرف شده برای دانلود محتوا، نباید از مدت زمان دیدنش بیشتر میشد. تازه در نظر بگیرید آن زمان کیفیت ویدیوی دانلود شده هم خیلی پایین بود. برای همین دیو واینر با ساخت پلتفرمی برای دانلود ویدیو مخالفت کرد.
از آن طرف، آدام تمرکزش را روی اتصال اینترنت گذاشته بود. نگرانی اصلی آدام این بود که باید یک راهی پیدا شود تا از پهنای باند اینترنت در ساعتهای خلوتی شبکه یکجوری استفاده بشود. این همان نگرانیای بود که ما هم همیشه موقع دانلود شبانه داشتیم و داریم و کاملاً میتوانیم به آدام حق بدهیم.
چی شد که پادکست پا گرفت؟
اوایل همه چیز آهسته پیش میرفت. تازه تابستان 2004، آدام تصمیم گرفت با استفاده از اسکریپت اپل، اولین اپلیکیشن پادکچر را برنامهنویسی کند و توسعه بدهد. آن موقع هنوز هم آدام و دیو، با شک و دو دلی کار را به پیش میبردند. ولی وقتی اپلیکیشنی که آدام نوشته بود برای اولینبار توانست فایل صوتی را از وبلاگ دیو با موفقیت دانلود کند، آدام هم دلش قرص شد.
بعد از آن بود که دیو واینر شروع به کار با یکی از ژورنالیستهای معروف آن زمان به اسم کریستوفر لایدر کرد. دیو، فید RSSاش را روی بلاگ لایدر استفاده کرد. لایدر هم در طول انتخابات ریاست جمهوری سال 2004، هر سخنرانیای که ضبط میکرد را به شکل فایل صوتی آنلاین منتشر کرد.
در واقع آقای لایدر حامی این نرمافزار شده بود که کارش پشتیبانی از استفادهی آنلاین از فایلهای صوتی بود.
اکتبر همان سال کلمهی «پادکستینگ» یکدفعه توجهها را به خودش جلب کرد. بعدتر بن همرزلی (باز یک ژورنالیست دیگر) از این کلمه در مطلبش در گاردین استفاده کرد تا این رسانهی رادیویی اینترنتی جدید را برای اولین بار توصیف کند.
چی شد که پادکست مد شد؟
اکتبر 2004 بود که کلمهی «پادکست»، 2750 بار در گوگل سرچ شد و جرج دابلیو بوش هم تبدیل به اولین رئیس جمهور آمریکایی شد که پادکست ساخت. آن موقع فید RSS 2.0 را تازه روی وبسایت کاخ سفید آپلود کرده بودند.
تعداد دفعاتی که کلمهی «پادکستینگ» را سرچ کرده بودند هم روز به روز زیادتر میشد. هر چه که آدمهای بیشتری با این مفهوم آشنا میشدند، این تعداد هم سر به فلک میگذاشت. تا اینکه سال 2015، عددی که برای سرچ این کلمه در سرتاسر زمین ثبت شد، صد میلیون بود.
با زیاد شدن محبوبیت این اسم، برنامهسازان بیشتری هم به سراغش میرفتند و شبکههای پادکستی که به وجود میآمدند هم بیشتر میشدند. محتوایی که پادکستها منتقل میکردند، انواع مختلفی داشت. موضوع بعضیهاشان مشخص بود، بعضیهای دیگر هم فقط جنبهی سرگرمی داشتند.
سال 2005، یاهو آرشیو پادکستی را راه اندازی کرد که به کاربران دسترسی میداد تا پادکستشان را منتشر کنند، یا پادکستهای دیگر را دانلود کنند، عضوشان بشوند، نظراتشان را بنویسند و اینطوری وارد بازار پادکست شد. هرچند اکتبر سال 2007 بیخیالش شد و آرشیوش را بست. دوباره این هم شد یک نوستالژی غمانگیز دیگر برای یاهوبازها!
چی شد که اپل اومد توی معرکه؟
بعد از یاهو، اپل با خودش فکر کرد که چرا من آرشیو پادکست نداشته باشم؟ و اینطوری شد که تصمیم گرفت آرشیو خودش را در iTunes راه بیندازد و وارد این معرکه بشود.
استیو جابز یک راهنمای کامل که چطور میشود پادکست ساخت منتشر کرد و همانجا هم پیشبینی کرد که پادکست آیندهی برنامههای صوتی خواهد بود.
این حرف را زد و تعداد طرفدارهای پادکست بیشتر هم شد. از خوبیهای دیگر ورود اپل به بازار پادکست این بود که دسترسی به پادکستها را در کل دنیا بالا برد و آسانتر کرد. کاربران راحت میتوانستند در iTunes جدید عضو پادکستها بشوند، آنها را دانلود کنند و به پادکستهایشان نظم بدهند.
با زیاد شدن محبوبیت پادکست بین مردم، رقابت این رسانهی اینترنتی جدید با رادیو شروع شد.
و خب پادکست ترکوند!
سال 2014 بود که یک پادکست داستانی و نمایشی به اسم «سریال» داخل آمریکا منتشر شد و یک دفعه «ترکوند».
میلیونها شنوندهی آمریکایی همزمان داشتند به این پادکست گوش میدادند.
داستان این پادکست دربارهی زندگی روزمرهی یک آمریکایی بود، ولی پلات مدام تغییر میکرد و شنوندهها هیجانزده و میخکوب میشدند. بعد از آن، تعداد افرادی که به پادکست علاقمند شدند، بیشتر شد و همچنان این عدد زیادتر هم میشود.
چرا اسمش رو گذاشتن پادکست؟
اینکه اسم پادکست اصلاً از کجا اومده را باید گفت ترکیب دو کلمهی iPod و Broadcast بوده. اینکه از کجا به وجود اومده را باید نتیجهی فرآیند انتقال آهنگ به iPod دانست.
اوایل برای داشتن آهنگ روی iPodتان باید آهنگ یا فایل صوتی را روی کامپیوترتان دانلود میکردید و بعد آن را به iPod انتقال میدادید و باید حتماً هم به اینترنت هم وصل بودید تا کار کند.
ولی الان دیگر تکنولوژی نسبت به آن موقع فرق کرده. با توسعهی iPhoneها و 4G شدن شبکهها، کار پخش و گوش دادن به پادکست خیلی آسانتر شده.
از کی از پادکست پول درآوردن؟
ریشهی تبلیغات را بخواهید پیدا کنید، باید به چند هزار سال پیش برگردید. هر مدیوم مختلفی هم، روش و استراتژی متفاوت و مخصوص به خودش را برای پیدا کردن مشتریهای بالقوهی خودش دارد. این روزها تبلیغات مدیومهای قدیمی، تاثیر کمتری روی مردم میگذارند. برای همین بازاریابها که همیشه دنبال راههای جدیدتر برای تبلیغ محصولشان هستند، راه خودشان را به پادکستها هم باز کردند.
ولی اینکه چی باعث میشود پادکستها روش موثرتری برای جلب توجه مصرف کنندهها باشند جای سوال دارد.
شاید چون پادکستها صوتیاند و شنوندهها به کلمههایی که داخل پادکست میشنوند اعتماد بیشتری دارند. تازه، مردم به مجری پادکست احترام میگذارند و به حرفهایش بیشتر گوش میدهند. پس پادکسترها توانستند از این موضوع به نفع خودشان استفاده کنند.
کسی برای پادکست گوش کردن خرج هم میکنه؟
بازار پادکست چینی با نسخهی آمریکاییاش کاملاً متفاوت است. پادکستهای چینی به جای اینکه با تبلیغ کسب درآمد داشته باشند، حق عضویت میگیرند.
ولی آیا اصلاً مخاطبها در جاهای دیگر دنیا حاضر به پرداخت مبلغ عضویت هستند؟ اگر آمریکا را در نظر بگیریم، آمریکاییها همیشه برای فیلم، تلویزیون و شنیدن آهنگ بدون تبلیغات، مبلغی پرداخت میکنند. ولی چرا همین کار را هم برای پادکست انجام نمیدهند؟
معمولاً وقتی محتوای جدیدی تازه شروع به کار میکند، اولش رایگان در اختیار همه قرار میگیرد. بعد که مخاطبهای خودش را پیدا کرد و تعداد کاربرهایش زیاد شد، محصولش را به پیشنمایش تغییر میدهد و از مخاطبین مبلغی دریافت میکند.
آخرش چی میشه؟
پادکست نه تنها عصر دیجیتال را متحول کرده، بلکه حتی به منبع اصلی برای گرفتن اطلاعات و سرگرمی تبدیل شده. هر شخص حقیقی یا شرکتی میتواند با ساخت پادکست سود ببرد. حالا دیگر پادکست تبدیل به ابزار اصلی برای بازاریابی شده و هر کسی که کسب و کاری دارد سعی میکند از این ابزار استفاده کند.
ساخت پادکست کمک میکند تا فاصلهی بین خودتان و بازار هدفتان را کم کنید. محتوایی تولید کنید که جنبهی اطلاعرسانی داشته باشد، ذهن مخاطبتان را درگیر کند. اگر مدام پادکستتان را به روز رسانی کنید، اینطوری میتوانید مطمئن باشید رابطهی نزدیکتری با مخاطبهایتان پیدا میکنید. کافی است یک میکروفون مناسب ضبط پادکست بخرید و شروع به ضبط پادکست کنید. با اینکار با کمترین هزینهی ممکن به مخاطبتان نزدیکتر شدهاید.
جلوتر که میرویم، ساخت پادکست تکامل پیدا میکند. همین اتفاق هم برای دستگاههایی میافتد که برای ذخیرهی داده و پادکست ازشان استفاده میکنیم. اینترنت پهنباند باعث تحولی در نحوهی ذخیرهی داده شده و شبکهی 4G کمک کرده تا اطلاعات را در لحظه دریافت کنیم.
وقتی میبینیم که شبکهی بیسیم روز به روز بهتر میشود، این انتظار را پیدا میکنیم که دستگاههایی که برای پادکستینگ استفاده میشوند هم به مرور زمان تغییر کنند. به جای فرآیند دانلود دو مرحلهای فایلها، میتوانید در همان یک مرحله فایلی که میخواهید را دانلود کنید.
دانستن تاریخچه پادکست ما را به این فکر میاندازد که در آینده دیگر چه چیزی انتظارمان را میکشد؟ آیا قرار است پلتفرم جدیدی به وجود بیاید که دسترسی به پادکستها را حتی از این هم بیشتر و آسانتر کند؟ آیا تغییرات سختافزاری دیگری هم قرار است داشته باشیم؟ دیگر چه جور محتوایی مثل «سریال» وایرال میشود و توجه عدهی زیادی را به خودش جلب میکند؟
با درک کامل تاریخچه پادکست و رسانههای مشابه میتوانیم به جوابهای سوالاتی که دربارهی آینده داریم، برسیم.